تریتون، پادشاه قدرتمند دریای، دختران زیادی دارد. آنها دنیای زیر آب را دوست دارند، جایی که آنها زندگی می کنند. اما آریل، جوان ترین فرزندش، رویاهای دنیا را بر روی سطح آب، جهان بشری می اندازد. اگرچه پدرش هشدار داده بود که به آنجا برود، آریل او را نادیده گرفت. او اغلب به سطح دریا شنا می کند.
آریل و بهترین دوستش، Flounder، دوست داشتند به جزیره Skatel سفر کنند. اسکاتل به همه چیزهایی که آریل در کف اقیانوس پیدا کرده است به آنها می گوید. یک روز تریتون می دانست که آریل اغلب به سطح دریا رفت. تریتون خشمگین بود او نگران امنیت آریل است. بنابراین او از دوستان محترم خود، سباستین خرچنگ می پرسد که به آریل نگاه کند.
چند روز بعد، آریل کشتی را دید که از دریای عبور می کرد. "مرد!" آریل را به سرعت به سمت کشتی سوار کرد. "اوه نه!" سباستین فریاد زد: به سرعت او و شلاق زدن تعقیب بعد از آریل.
رین دوستش،، دوست داشتند به جزیرهر کنند. اسکاتل به همه چیزهایی که آریل در کف اقیانوس پیدا کرده است به آنها می گوید. یک روز تریتون می دانست که آریل همه چیزهایی که آریل در کف اقیانوس پیدا کرده است به آنها می گوید. یک روز تریتون می دانست که آریل اغلب به سطح دریا رفت. تریتون خشمگین بود او نگران امنیت آریل است. بنابراین او از دوستان محترم خود، سباستین خرچنگ می پرسد که به آریل به سطح دریا رفت. تریتون خشمگین بود او نگران امنیت آریل است. بنابراین او از دوستان محترم خود، سباستین خرچنگ می پرسد که به آریل