In Fits And Starts | در متناسب و شروع می شود |
The Definition: | تعریف: |
with irregular bursts of activity | با نامنظم انفجار فعالیت |
Example: | مثال: |
The economy was recovering in fits and starts. | اقتصاد دوره نقاهت بود در متناسب و شروع می شود. |
Sort: Trending